بایگانی ماهانه: مِی 2011

همین که هستی

استاندارد

چن روز پیش با یکی از دوستای جی بودیم از اون منفی های روزپاره از اونایی که  هر چی میخواد بگه بدیشو میگه. خلاصه اینکه پارسال این موقها میگفت اگه یو کی بهش اقامت دایم بده و نشنالیتی دیگه هیچی نمی خواد و پارسال گرفت و به دلایلی یه جورایی رابطه اش کم شد با ما و همین چند روز دوباره دیدمش و ذره ای تغییر در اون به وجود نیومده بود و هزار بار بترتر شده بود بعد یه فیلمی رو گذاشت که ببینیم درمورد ایرانی های ال ای بود و اینکه اغلب ناراضی بودن و می نالیدن و اینم میگفت که اونم دردش درد ایناست و من گفتم سوال خیلی ساده است چرا اومدیم از ایران بیرون ؟؟ جواب من اینه که برای اینکه نیاز به آزادی داشت دیوونه ام میکرد برای اینکه می خواستم خودم همه چیم رو انتخاب کنم نه برام ببرم و بدوزن و به زور تنم کنن و الان توی این قسمت سرد زمین بدون نور کافی خورشید راضی هستم  اینجایی که تابستان واقعی ندارد را  یه جورایی دوس دارم .

اینکه ما ایرانی ها کلونی نداریم و دلمان نمی خواد با هم قاطی بشیم رو اعتقاد دارم به اینکه همش از همه چی ناراضی هستیم  و هی غر می زنیم  به همه چی ایراد می گیریم و اینکه اغلبمون فک میکنیم ایران بهشت وعده داده شده است و سرزمین موعود و یادمون رفته برا بیرون اومدن ازش چه بلاهایی به سرمون اومده و چقد هزینه دادیم !!!

فردا تولد بچه های سیسیه و من دلم کلی برا هر دو تا کره خر تنگ شده تین تین هنوز یادشه کلمه هایی که یادش دادم و بهضس وقتا می آید یه سلامی میکنه و  آویی هم که الان دیگه خانوم شده و به قول خودش می تونه روی آسفالت تنهایی اسکیت کنه .

منتظرم که آگوست هوا خوب بشه چون قراره پدرو مادر محترم اینجا باشن. امیدوارم همه چی خوب باشه .

جی همین که وقتی صب بیدار میشوی و میبینی بستنی ها بیرون مانده اند و خراب شده اند و هیچ نمی گویی خوب است حالا هر وقت دیگر خواستی غر بزنی که چرا این اینجاست آن یگی نیست اشکالی ندارد البته تا اطلاع ثانوی :XXX

بعد از سفر

استاندارد

خوب خیلی وقته که من اینحا هیچی ننوشتم یعنی از وقتی قرار شد برم ایران …خوب ایران که بودم که اینترنت به معنای واقعی کلمه تعیطیل بود به خاطر فیل عزیز و دوست داشتنی با مزه گیش هم اون صفحه بود که میگفت طبق قانون و اینا !!!!!!!!!

بگذریم ایران رفتن منم حکایتی بود  بهترین قسمتش دیدن دوستام و فامیل بود هرچند من دوستام رو به فامیل ترجیح میدم !

تهروان رفتم و بعد از این همه وقت چشمون به جمال دربند روشن شد و خوب عکس گرفتم و به همه قول دادم ایمیل کنم که به دلایلی که در زیر بهش اساره میشه وقت نکردم.

خوب قبل رفتن به ایران برا دانشگاه اقدام کرده بودم که به علت نمی دونم چی چی عذرخواهی کردند و مودبانه گفتند برو کشک بساب و سماق بمک فعلا ! یعنی وقتی هم میزنن توی ذوقت اینقد مودب هستن روت نمیشه دوتا فوهش بدی بهشون (یاده فیلم ایف اونلی افتادم که میگفتن بدجنسیشون هم مودبانه است)!خلاصه اینکه دانشگاه هم کشک  ….

رفتن ایران یه خوبی دیگه هم داشت کلی باسه خودمون پسته آوردم :)

تا دا ….خبر خوشله رو بدم….تا اینجا نوسته بودم جی منو صدا کرد که کمکش کنم برا بستن پیچهای باربکیو مون که تازه خریده (عشق مردا اینه که پیچ گوشتی دست بگیرن یه چیزی رو شل و سفت کنن مهم هم نیس چی :دی) رو کمک کنم اومدن چند خط دیگه نوشتم و بعد زدم که نمایش بده دیدم اینترنت قطع شده سکته کردم ولی خوب خوبه این سازندگان محترم سایت به این موضوع عنایت داشتن و سیو کرده بودن تا یه جایی !!!!

خوب بگذریم بیات شده خبرم می خواستم بگم لب تاپ تازه خریدیم منو جی با هم ولی به اسمه من روز تولد اون خریداری شده بازم باسه من ! تا دا!!!!