بایگانی ماهانه: نوامبر 2012

هوای دوس داشتنی پایانه سال

استاندارد

همین چن روز پیش پشت پنجره واساده بودم و به درخت آلوی خونه خیره که چرا هنوو برگاش نریخته مگه پاییز نیس؟ امروز از خاب بیدار شدم میبینم لخته لخته همه برگاش ریخته، خوش به حالیش شده از حالا میخابه تا خوده مارچ اووووه چقد خاب !

هم دو صرف هفت رو دیدم هم بریکینگ دوون رو اولی که افتضاح بود همه چیزش به جز خاویر بردمش و دلم هم خنک شد که ام آخر کار مرد!!! یعنی من به این باور نرسیده بودم _به این شدت _که عامه مردم می تونن در حد خرمگش هم تحلیل نداشته باشن که رسیدم یعنی باید این فیلم میموند بالای جدول تا اون حد در یو کی ؟؟؟؟

دومی هم بدکی نبود البته کتابش هم مالی نبود که انتظار آنچنانی داشته باشیم ولی خب با جی رفتن سینما و دوتایی نشستن و هی پسته خوردن و هی تر تر به جاهای س..ک…سی خندیدنش بامزه است ! یه جایی بود از فیلم که این بلا و ادوارد داشتن کار بی ناموسی میکردن دیگه نزدیکای آخرش بود که یهو یه دختره توی سینما یه صدایی از خودش در آورد که همه مردن از خنده من یه جی گفتم فک کنم همه دسشون توی شوار بغل دستیشونه :<) ….!

حالا قراره بریم این فیلم جدیدی که کامرون ددیاز بازی کرده و اسمش یادم نیست رو ببینیم. البته من دوس دارم برم آرگو رو ببینم و جی هم مواففقه و یحتمل اونو آخر ماه میریم قبل از اینکه از پرده برش دارن !

خلاصه که اینجا ساعت چار نشده شب شده و همه جا تاریک و ایناست و باید بشینی خونه یا بری پاب مشروب خوری که دومی حوصله میخواد و پول که فعلن ما هیچ کدوم رو نداریم :دی

این روزا همش تو فکر توام که دیگه خودت نیستی شدی دوباره اقلیما هی اقلیمایی مینویسی. میگم بابا مو آن ولی خودم هم میدونم که همش کشکه واسه ما دختر مو آن معنی درس درمونی نداره نمی دونم حداقل برا من و می دونم توهم همین طور اما …دلم هی پر پر میزنه که بیایی بنویسی دوباره از خوشحالیت از اینکه منو این همه خوشبختی محاله یا همه چی آروممه من چقد خوشبختم و این صوبتا اما انگاری دنیای این روزای منه واسه تو. و این شبای بی کسی …. منو که میشناسی و دنیا و روح مشترک پس مراقب خودت باش لاو.

سال 2012 هم داره به پایان میرسه و هر روز دنیا توی کثافت ما بیشتر فرو میره و هیچکی هم هیچکاری برای نجات خودش نمیکنه بغل دستی و همساده و اینوری انوری که پیشکش .