بایگانی ماهانه: سپتامبر 2011

ناتینگ

استاندارد

اخبار ساعته ده شب همیشه یه خبر ثابت داره از کشته شده ای تازه در افغ انستان و همیشه هم جوانهای رده سنی بیست تا بیست و چهارن …همش به آقای جی میگن بیچاره اینا و بعدش چنتا فوهشم میدم به کل سیاستمدارهای دنیا که هر چی کثافت از گوره اوناست .هیچ جای دنیا امن نیس هر جا بری یه مرگی داره یه جا جنگه یه جا دارن فرت فرت بمب میذارن یه جا یه ک…ونی شده رهبر یه مملکت و تانک می فرسته که مردم فتل و عام کنن خلاثه هر جایی یه چیزیش میشه !

دلمون خوش بود یونان همه سرخوشن اون بیچاره هم از زور بیکاری دیووونه شدن (یونان و ایتالیا و اسپانیا) همه دارن هی یکی یکی کلافه میشن آخه ای چه وضعی !!!!

بگذریم دیروز با دیوید و آقای جی رفته بودیم کواییکر میتینگ و یکی در مرود مرگ حرف زد و بعدش یه خانومه گفت تو امریکا یه دانسجویی به استادش گفته آقا من دارم از سرطان میمیرم استاده گفته چقدر هیجان انگیز !!!!! آقا ما توی دلمون گفتیم فاک آف !!! مرگ هیچ هیجانی نداره بی شرف فکر اینو بکن که مغلوم نیست کجا میری چیچی به سرت میاد و اصلا چی در انتظارته ! بعدش با آقای جی بحثمون شد طبق معلوم همیشه مخالف من بودن اوشون ! ما هم گفتیم وقتی به این فک کنی که همه هستن تو نیسی خیلی درد داره اینکه بقیه می تونن برن مست کن سیگاری بزن یا سک…س کنن و تو نیسی زجرآوره اینکه کسی که دوسش داری رو نمی تونی بغل کنی بزنی یا حتی لمسش کنی دیوونه کننده است اما ی در نهایت اعلام کرد مغلمه چی میگفت می گفت آخی طفلی بیچاره داری میمیری ؟!!! خوووو من جوابی نداشتم بحث به نفع اووشون تموم شد!

 

دیروز رفتیم دارت فارم یه جای دوست داشتنی که اگه یه روزی پولدار بشم همه خریدام رو از اونجا میکنم ….آدم هر چی هم بگه مهم نیست توی اتاق نشیمنش چه مبلی باشه وقتی مبلهای اونجا رو میبینه دلش میخواد وقتی لوازم آشپزخونه و دکوراسیون اینا رو میبینه اصن یادش میره چقد پول توی حسابه بانکیشی و شروع میکنه به خرج کردن البته اگه تنها باشه نه وقتی با جی هستش !!!

فک کن سه ماهه و چهار روز دیگه سال نوهههههههه از الان همه مغازه ها دارن لوازم کریسمس میارن کلی آدم هوایی میشه بره چیز میز بخره!

 

خونه گرمم پاکه نفسم این خاکه …

استاندارد

من خودمو کشتم آخر سر رفتم یه دونه از این تدی های خوشگلی که خودت میری پرش میکنی خریدم .یه مغازه ای هس که پره عروسکه بهدش میری یه دونه اش رو انتخاب میکنی و خودت با دستگاه پرش میکنی و یه دونه هارت بیت هم میذاری توی سینه اش : ))

موقعی که من اومدم اینجا جی یه دونه اش رو به من داده بود و منم رفتم یه دونه برا جی روز سالگرد ازدواجمون خریدم تازه این خرسا شناسنامه هم دارند برا من یه سالی از این خرس جی بزرگتره و بعدش یه دونه چک نوشتم برا جی و امضا کردم حالا این دسته چکه مشترکه ( نمی دونستم چی بخرم ) اینجوری خیاله خودمو راحت کردم جی کلی ذوق کرد به خاطر خرسش و چک رو که دید غش کرد از خنده و گفت یادگاری نیگهش میداره !(چون نیازی به چگ نیست می تونه با کارتش از حساب برداشت کنه ….میگم مغزم شله نگو نه )…..! بعدش با جی رفتیم رستوران زیزی و شام خوردیم من اردک خوردم و اونم بره

شب که برگشتیم خونه ، من خسته بودم ولی جی داشت تلی نگاه میکرد یه فیلمه فدیمی بود از تام کروز (جنگ دنیا یه همچین چیزی ) اینکه آدم فضایی اومده بودند و از خون آدما برا خودشون با ماشینشون استفاده میکردن …حالم کلی گرفته شد نه به خاطر خودمون به خاطر حیوونا ! مگه ما به اونا رحم میکنیم همش داریم میکشیمشون و می خوریم و اصلا هم اهمیتی نداره مادر باشه یا پدر مهم اینه که موقع خوردنش رسیده باشه جووون تراش که بیتره. به ماهی های دریا هم که رحم نمیکنیم به تخم ماهی ها به تخم پرنده به هیچی اصولا رحم نمی کنیم و فقط به خودمون اهمیت می دیم .اگه یه وقتی یه موجودات قوی تری اومدن و این بلا ها رو سرمون آوردن نباید زیاد دلخور بشیم !!! : (((( در کل نتیه اخلاقی غیلم واسه من حیونا رو نخور !

خوب دیروز کلی حالم گرفته شده بود سر کار یه دقیقه اومدم سرک کشیدم ببینم مشتری تازه اومده یا میزی خالی شده یا نه خانومه برگشت بهم گفت اونجا نیاست و نگا کن باید کار کنی و بعدشم میگه میس آندرستندینگ نشه منظورم اینه که ما همه با هم کار میکنیم و با هم استراحت !!! من هیچی نگفتم باز و تموم دیروز به جز وقت ناهار ننشستم و خانوم تمام مدتی که نشسته بود و با دوستاش حرف میزد یادش نبود به منم بگه دختر جان می تونی بری یه چایی بخوری…دیگه اینو به چی نگفتم دلم نمی خواد حساس بشه . البته موضوع این نیست موضوعه اینه که هر روز داره یه قر جدیدی میریزه .روز اول خیلی بهتر رفتار میکرد تا الان ! شایدم من بیخودی حساس شدم!

بگذریم من همیشه خدا خنگ و ترسو و بی اعتماد به نفس بودم و همیشه اینا کار دستم داده!

تیتر هم شعریه که آقای جی هر روز صب می خونه وقتی داره دوش میگیره وقتی داره اصلاح میکنه وقتی داره قهوه درست میکنه بعدش بهش میگم بابا بیا برو این آکادمی موسیقی گو    گو   ش ببین شاید خوششون اومد میگه برو بابا کی وقت داره ! منم رفتم ببینم چطوری میشه ثبت نامش کنم سر درنیاوردم بهشون هم ایمیل زدم ولی جواب ندادن بی تربیت ها ! راستی اگه کسی از اینجا رد شد به صورت گذری و خبری در این مورد داشت بنویسه منو کلی خوشحال میکنه …مرسی .

سالگرد …

استاندارد

دو سال پیش بود هول هولکی با آقای جی رفتیم ک امضا کنیم اون برگه هایی رو که اجازه میداد همآعوشی بی دغدغه رو و بوسه های خیابانی رو بی ترس میکرد . مثله همه نبود تنهایی بودیم هیچکی بالای سرمون جیغ نکشید از همه خنده دارتر اینکه فک کنم داداش وسطیه افتخار گرفتن تور رو داشته و می تونه اسم خودشو بذاره توی کتای رکوردهای گینس ! من اون موقع آقای جی بادم نیس ولی عکسهای اون روز میگه غم سنگینی توی چشاشه ! خوب یا بد میگذره و همیشه بر خلاف چیزایی که مردم میگن تو فقط بحشای خوبش بادت میمونه مثه چلو کباب صوفی همون شب با بغل گرم آقای جی تمام شب داشتنش بی ترس توی تخت یه نفره ات و بوسهای گرمش توی صب ….

خوب الان میشیم دو سال یعنی cotton  …. حی تو اینجا رو نمی خونی ؟ می خونی ؟ خوب اگه می خونی باید بگم خیلی کاره بدی میکنی ولی اگه نه خوب … میدونی من عاشقتم حتی وقتی غرمیزنی چرا بشقاب نمیذارم روی میز یا اینکه یادآوری میکنی نونا رو بذار توی یخچال و اصلا وقتی میگی من سر یه هوام ! : ))))))))))))))))))))))

He’s just not that into you

استاندارد

خوب من این روزها فک میکنم خنگترین آدم روی زمینم یعنی هیچ هنری ندارم که بهش افتخار کنم نه بلتم یه سازی بزنم که به دردم بخوره وقتایی که دلم میگیره ! نقاشی بکشم از چیزایی که دوس دارم نه حتی می تونم رشته قبلیم رو ادامه بدم ولی خوب آقای جی میگیه تو خیلی هم باهوشی و هی را به را هندونه های صد منی میذاره زیر بغله من !

بعدش این سوال همیشه توی ذهنم بود اینا چجوری فک میکنم در مورد مردا و روابطشون چقد براشون مهمه وقتی از هم میپاشه همه چی ! خب از عتوان متنم معلومه ! دیشب یه فیلیمی دیدم در مورد همه اون چیزایی که تا حالا بهم دیگه میگفتیمهمه مکالمه ها آشنا بود بدجوری یعنی هم خنده ام گرفته بود و هم گریه . بعدش یه جایی از فیلم این پسره  آلکس (جاستین لانگ) به جی جی ( جنیفر گود وین) گفت وقتی مردا میرن و تل نمیزنن یعنی نخواستنت توی رابطه و همه این داستانهای رومانتیک هم یه استثنا هستن و همون موثع من با یکی از خنده های شیطانیم رو یه جی که حوصله این فیلمه رو نداشت و داشت با تلفنش ور میرفت گفتم جی من یه استثنا هستم هااااااا بعله بهله این بن افلک و جنیفر انیستون  هم توش بازی کرده بودند (قابل توجه تلخونی)

 

دو روز پیش مادر و پدر اوون اومده بودن اینجا و کلی از من خوششون اومده بود و آقای جی بهشون گفت آنی داشته اوون رو یا یکی از دوستاش ست میکرده و مامان اووون گفت اگه آشپزیش به خوبی آنی باشه ما که راضی هستیم و به اوون گفت زود باش پسر و منم هی ازت تعریف کردم پپر: ))))

بعدش من وجی همش داریم بسته بندی میکنیم البته کلی حال می کنیم که داریم میریم خونه جدید و من دلم تلی می خواد توی اتاق خواب ولی جی  میگه نه …می خوام وسوسش کنم  میگم میشینیم درتی موویز می بینیم هااا …میگه برو بابا اتاق خواب برا خوابه !!!!

حسادت های آنی

استاندارد

خوب از آخرین باری که نوشتم انگاری قرنی میگذره اون موقع بود که مامان و بابا تازه اومده بودند و من خوشششششششششششال بودم از بودنشون اینجا ولی حالا انگاری سالهاست از اینجا رفتن و دور شدن به فاصله اینجا تا آن جهنمی که اسمش وطن است !

اون روزا که مامانیا اینجا بودند فرصت چک کردن ایمیل هم نداشتم چه برسد به نوشتن. اما اتفاق بود که می افتاد و باید می نوشتم و الان دیگر بیات شده ، مثل نامه پدر جی یا اینکه ما اعلام کردیم رسما به همه که با هم هستیم .

چارشمبه سالگرد با هم بودنمونه دومیش:)

آدمی بعضی وقتا خر میشه و حسادت میکنه به آدم های دور و برش به کسایی یا چیزایی که نمی دونی اونا از داشتنش خوشحال هستن یا نه ولی تو مثه یه احمق یه روزت رو خراب میکنی بابت اون چیزا ! در کل موجودات حقیری هستیم و همیشه هم فک می کنیم از همه بهتریم .

دیشب دوباره خوایای عجیب می دیدم و همش اینور و آنور می دویدم و البت نصف بیشترش با تو بودم تلخونی و همش داشتم بهت یه چیزی رو یادآوری میکردم که یادت نره الان که خوندم فهمیدم یادت رفته کلاست رو بنویسی گفتم شاید همین بوده از بس من نگران توام آخر پیرو گور میشم :))))

آقا این صاحب کار ما یه خانوم آقای ترک مهربونی هستن ،من خیلی دوسش دارم ولی نمی دونم چرا دیروز خانوه همش از من دلخور بود منو که می شناسین از کمبود اهتماد به نفس رنج می برم و همش می ترسم که این کاره رو از دست بدم و مثه دفه قبلی یه شش ماهی بیکار بشم ! همش فک کردم حتمن یه کاری رو اشتباه انجام دادم ! بعدش اینا همش ترکی جرو بحث میکنن یا حرف میزنن و آدم کلن نمی دونه دارن در مورد چی حرف میزنن و کلی کلافه میشم !

بگذریم ما داریم دوباره جابه جا میشیم میریم یه خونه نقلی .اون خونه جدید در مقایسه با اینجا مثه یه کلبه کوچیک می مونه از بس اینجا درندشت بود :))

بعدش هر کی تا نیاد اینجا رو ببینه باورش نمیشد وقتی من میگفتم  «د هوس ایز تو بیگ » !!!! اونا بهم نگا میکردند و می خندیدن ولی وقتی اونا میومدن اینجا من بهشون نگا میکردم و می خندیدم:) ولی خونه جدید در عوضش کلی تر و تمیز و جدید و باعچه اش هم بد نیست میشه شمعدونی ها رو برد و گداشت اونجا و بهار سبزی کاشت توی باخچه ….

برا سمی هم کلی خوشالم اگه همه چیزش درس پبش بره.

**آنی منظورم یهوووو یا ییدفعه است منظورم اسمم نیست هااا!