دیشب باد اومده بود اینجا از دوستای جی با هم سیگاری زدن ! اولین بارش نیس توی اسپانیا هم چن باری با اینما زده بود ولی اینجوری نشده بود دیشب به جورایی زیاده روی کرده بود یا شایدم اصله جنس بود یه جورایی !
من هیچوقت تمایلی برای امتحان نداشتم و البته محدودیتی هم نداشتم برای استفاده در نتیجه تا الانه که دارم می نویسم وسوسه نشدم براش ! حالا فردا رو آدم خبر نداره که بره پاپ باهاشون و تو رو وسوسه کنن برای امتحان کردن ! جی دیشب کلی توی فضا بود و احتمالا امروز یادش نیست چیا گفته !خسته بود یا نئسئه گی ساهت 10 رفت خوابید و منم باهاش رفتم مثه همیشه بغلم کرده بود و بعد یهووو گفت ببخشید که من این کارو کردم و من خندیدم و گفتم خل شدی مگه ؟؟؟ گفت نه من می دونم تو خوشت نمی آید و من دستشو محکمتر کردم دوره بدنم توی تاریک روشن اتاق تو چشاش زل زدم و گفتم برا یه شب خوشی بوده بی خیال بیب و سرشو توی گودی شونه ام فشار داد و گفت تنکس فور آندرستندینگ ….عادت داره وقتی سرخوشه همه چی رو انگلیسی بگه !
میگه پرامیس ، ایتز لاست تایم و من می خندم که تا فردا صب کن بعد قول بده بیب و نیمه بیدار میگه اوکی بیب …و بعد حس میکنم گرمی لباشو و نمناکیشون رو روی پوست گردنم ….
میگم یادم باشه که بنویسم که یادم باشه وقتایی که جی غر میزنه و من ناراحتم و بد اخلاقم یا اصلا قهریم یه وقتایی هست که آدم با هیچی توی دنیا عوض نمیکنه یه جریان گرمایی هست که وقتی شروع میشه توی سردترین روزا هم گرمت میکنه !
گاهی آدم یادش میرود زود همه چیز را ،وقتایی که سختی کشیده برای داشتن کسی که دوستش دارد و و هی بی مهری میکند با خودش با دلش و هی به خودش میگه اصلا دوسش ندارم اصلا نمی خوامش…..
امااینا واقعی نیست خوده دلت می دونه وقتایی که دردستایی هستی که می دونی عاشقه تو هستن همه چی از یادت میره و من میگم گاهی خوبه همه هوشیاریت رو از دست بدی مثه وقتی که مست میکنی یا وقتی سیگاری اثر میکنه در تو و بعد میشوی همون بچه آروم و عاشقی که من می پرستمش و دنیایم را برایش می دهم برای آغوش گرمش و برای دستاش که تا صب دور کمرم باشه حتی اگه اون جهتی که بخوابم جهت همیشگی من نباشه و صب با بدن درد از خواب بیدار بشم هم مهم نیست همین که صب در دستای تو بیدار میشم خوشحالم ….یادم باشد دستای تو جایی که من آروووم میشم به شرط اینکه کمتر غر بزنی : ))))
زندگی بالا و پایین زیاد داره میگن پایینش بیشتره ولی به سلامتی همون لحظه هایی که شیرینه شیرینه و ذوب میشی درش ….
به سلامتی لحظه هایی که به تلخ و شیرین مثه قهوه صبحونه با شکلات !
به سلامتی تمامی لحظه هایی که انگشتات رو به من قرض میدی و خودت رو با من همراه میکنی ….
تلخونی می بینی فقط چن ماه نیست بیشتر ولی خوب ماه های اول بیشتره : ))))))))))))))))))
من نمی دونم کسی اینجا رو می خونه یا نه ولی خوب اگه می خونی چرا هیچی نمیگی آدم دق مرگ میگیره وقتی می بینه هیچی نمی خوندش من یه آدم معتاد به کامنتم : ((((((((