In the middle of nowhere

استاندارد

چن روزی رفتیم کرنوول(یه استانی بغله استانه  ما) بعد اینجا یه جایی داره به اسم لندز اند(ته دنیا)نگو قدیما اینا فک میکردن که ته دنیا اینجاست و دیگه همه چی به این ته ختم میشه ولی خدایی هم ته دنیا بود از بس که تا چشم کار میکرد آب بود و بعد یهو آسمون ودریا یکی میشدند و ابرها  و مه قاطی میشد و یه چیز خاصی می ساخت که خوده منم فک کردم اونجا ته دنیاست .

کرنوولیها خودشون رو انگلیسی نمیدون حتی وقتی رومی ها اینجا رو گرفتن به خودشون زحمت ندادن برن اون بالا و کرنوول رو هم بگیرن رو هم همین حساب اونا زبون و خط سوای خودشون دارن ولی خب این بی پدر مادرهای انگلیسی همه شبیه جزیزه رو مجبور کردن به زبون اقلیت خودشون حرف بزنن (هرچند که اینا همه دنیا رو مجبور کردن به زبون اینا حرف بزنن واله) بگذریم دریای اونجا رو بیشتر دوس داشتم از بس که آبی رویایی بود دریای اینور حتی وقتی آفتاب تیغه بازم زور بزنه یه نموره از خاکستری در بیاد بشه سفید ولی آبی فیروزه ای نمیشه!

کجدیدن با جی هی میخوریم به بن بست هی می خوام حرف بزنم همه حرفا از شب تا صب از صب تا شب برا خودم میگم ولی وقتی جی رو می بینم لال میشم. حرف که میزنم جی دلخور میشه حرف که نمیزنم خودم می ترکم از تنهایی.

از فیسبوک خراب شده هم آمدم بیرون و حالا هی به خودم میگام از پپر چه جوری خبر بگیرم از بچه ها از اینور از اونور ولی همه حسن هایش پنج تا هم نیشه در حالی که عیبش از هزار گذشته بود. آخ آخ آی زور داره هر بار که می خوای بیایی بیرون ازت میپرسه چرا؟ اینبار من زدم دلیلم شخصیه ولی در اصل می خواستم بنویسم «یو مادر فاکر» ولی خب جی نذاشت بنویسم:)

بگذریم بازم ازت خودتون بگین برام در چه حالین همه چی عالیه ؟

 

بیان دیدگاه